ویدئوهای سگهای اسکیتسوار بر روی یوتیوب ممکن است ارتباطی با وبلاگهای درباره زندگی با بیماری آسم نداشته باشند. اما این ظهور "محتواهای تولیدی بوسیله کاربران" - که با سایتهایی مانند یوتیوب، فیسبوک و ویکیپدیا برانگیخته میشود- به مراقبت بهداشتی هم سرایت کرده است.
میلیونها نفر اکنون به اینترنت وارد میشوند تا اطلاعاتی را در مورد عناوینی از همهگیری جهانی آنفلوآنزای ماکیان گرفته تا کشیدن دندان عقل یا استفاده از طب سوزنی برای غلبه بر ناباروری به دست آورند.
میتوان این وضعیت را "مراقبت بهداشتی تولیدشده بوسیله کاربر" یا سلامت 2 (Health 2) نامید.
از جهاتی این گرایش جدید نیست. اجتماعات BraintTalk گروههای پشتیبان آنلاین برای بیماران مغزی و عصبی در سال 1993 آغاز شدند. اما اکنون این محتواها اشکال مختلفی یافتهاند، مانند وبلاگها و ویدئوها و افرادی بسیار بیشتری در آنها شرکت میکنند. بر اساس گزارش ژوپیتر Jupiter یک شرکت پژوهش بازار، بیش از 20 درصد کاربران آمریکایی اینترنت نوعی محتوای مربوط به بهداشت تولید کردهاند.
جان گروهول، روانشناسی که یک وبسایت بهداشت روانی به نام PsychCentral.com را در سال 1995 به راه انداخت، میگوید جاروجنجال در مورد "وب 2" مردم را به امکانات جدید آگاه کرده است.
او میگوید نتیجه این است که یک "اثر انباشتی یا بهمنآسا" در ایجاد محتوای جدید و کاربران جدید رخ داده است.
برای تعیین اندازه این بهمن به وبسایت یک شرکت مستقر در نیویورک به نام OrganizedWisdom نگاهی بیندازید.
این وبسایت در اکتبر 2006 به عنوان نوعی ویکیپدیای مراقبت بهداشتی ایجاد شد: سایتی که مصرفکنندگان میتوانند سهم خود را در خرد بهداشتی ایفا کنند.
با این وجود تنها پس از چند ماه این وبسایت خودش را به یک سایت فهرستکننده محتواهای موجود در اینترنت تغییر شکل داد.
بنیانگذاران این شرکت کشف کرده بودند که از قبل به اندازه کافی اطلاعات بهداشتی آنلاین تولیدشده بوسیله کاربران وجود دارد؛ مشکل اصلی یافتن اطلاعات درست بود.
وفور محتوای تولیدشده بوسیله کاربر در مراقبت بهداشتی تاحدی نتیجه یک گرایش گستردهتر در اینترنت بود؛ افراد بیشتر و بیشتری اینترنت پهنباند و ابزارهای برای ایجاد محتوا دست یافته بودند که استفاده از آنها آسانتر بود. برای مثال نرمافزارهای جدید به راهانداختن و نگهداری سایتهایی مانند FluWikie (که اطلاعات در مورد همهگیری آنفلوآنزا را فراهم میآورند)، آسان میکنند و دوربینهای دیجیتال که گرفتن و بارگذاری سریع عکسها را مثلا از یک جراحی فتق شکمی را امکانپذیر میکنند.
اما عوامل برانگیزاننده دیگری هم وجود دارد. افراد مبتلا به بیماریهای مزمن متعدد مانند دیابت و افسردگی، یا بیماریهای کمتر شناختهشده مانند نشانگان خستگی مزمن،مشتاق هستند که افراد با بیماریهای مشابه را راهنمایی کنند.
و امروزه مجموعه دانش پزشکی آنقدر وسیع شده است که هیچ دکتری همه آن را نمیداند. برای مثال کتی فیشر، تهیهکننده یک شرکت تلویزیونی غیرانتفاعی در سانفرانسیسکو اطلاعاتی را که نیاز داشت از دکترش به دست نمیآورد. بنابراین به یک گروه آنلاین پیوست تا با دیگرانی ارتباط برقرار کند که مانند او مورد جراحی برای برداشتن فیبروم رحم قرار گرفته بودند.
از برخی جهات عجیب است که مباحث بسیاری به صورت آنلاین در مورد موضوعات مربوط به سلامت به عمل میآید، چرا که سلامت نیز مانند پول، موضوعی است که بسیاری ار افراد حتی با اعضای خانوادهشان در مورد آن بحث نمیکنند.
جنیفر کینگ، پژوهشگر دانشگاه کالیفرنیا در برکلی هشدار میدهد که به نظر میرسد افراد درک نمیکنند که اطلاعات آنلاین تا چه حد دائمی هستند. او نگران است که اطلاعات شخصی افراد ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
برخی از سایتها این خطر را با توصیه به استفاده از نام مستعار تخفیف میدهند. به این ترتیب میبینیم که "مگ7" درباره تقلای خانوادهاش در برابر بیماری لوگریگ (یک بیماری ارثی مربوط به سوخت وساز) صحبت میکند، "آپریلی" اطلاعاتش درباره کولیک نوزادی را در اختیار میگذارد، و جوجو1972درباره اینکه چگونه با سردردهای میگرنیاش کنارآمده است، مینویسد.
یک نگرانی دیگر اطلاعرسانی غلط است. دان کلدسن از AIM، یک انجمن غیرانتفاعی مستقر در سیلور اسپرینگ در مریلند، که به شرکتها در مدیریت اطلاعات دیجیتال کمک میکند، یادآور میشود که بر روی اینترنت به قول معروف کسی نمیداند که شما یک سگ هستید یا یک ابله.
و مونیک لوی از ژوپیتر میگوید اطلاعات بهداشتی زیاده از حد همچنین ممکن است مردم را گیج کند. اما به گفته سوزانا فاکس از شرکت پیو یک بررسی انجام شده بوسیله "طرح پیو برای اینترنت و زندگی آمریکایی" در واشنگتن دیسی نشان میدهد که گرچه اطلاعات تولیدشده بوسیله کاربران گزینههای بهداشتی بیشتری برای کاربران فراهم میکند، مزایای این کار بیش از خطرات آن است.
حدود یک سوم از 100 میلیون آمریکایی که به دنبال به اطلاعات بهداشتی آنلاین بودهاند، می گویند خودشان یا افرادی که میشناختهاند به طور قابلتوجهی از چیزهایی که بر روی اینترنت یافتهاند، سود بردهاند. برعکس تنها 3 درص گزارش کردهاند که توصیههای آنلاین باعث آسیبدیدن جدی آنها شده است.
بسیاری از اطلاعات بهداشتی تولیدشده بوسیله کاربران دقیق هستند. بر اساس نتایج بررسی که در سال 2004 در نشریه پزشکی انگلیس (BMJ) منتشر شد، گروهی از متخصان بیماریهای متخصصان مغز و اعصاب داوری کردند که تنها 6 درصد اطلاعات ارسالی در یک گروه پشتیبان صرع در BrainTalk واقعا نادرست بودند. با وجود تعداد کافی افراد به صورت آنلاین اطلاعات غلط به سرعت تصحیح میشود.
برای مثال ژیل فریدمن، بنیانگذار "انجمن منابع آنلاین سرطان" (ACOR) مستقر در نیویورک میگوید مطالب نادرست ارسالی روی این وبسایت در کمتر از دوساعت مشخص میشوند.
در برخی موارد اطلاعات ارائهشده بر روی اینترنت بوسیله سایر مبتلایان تنها امید بیمار محسوب میشود.
در یک بررسی بوسیله BrainTalk چهل درصد پاسخدهندگان گفتند که به این خاطر از این سایت استفاده کردهاند که دکترهایشان به پرسشهایشان پاسخ نداده بودند یا نمیتوانستند پاسخ دهند. اما آقای فریدمن میگوید قدرت اینترنت در ارتباط دادن افراد به معنای آن است که فردی که در او تشخیص شکل نادری از سرطان داده شده است، میتواند صدها فرد دیگر درد سراسر جهان را بیاید که دکترهایی را به او توصیه میکنند یا اطلاعات دست اولی را در مورد درمان برای او فراهم میکنند.
او در سال 1996 ANCOR را پس از اینکه به همسرش در مورد درمانی که برای سرطان پستانش نیاز داشت، اطلاعات غلطی داده شد، بنیاد نهاد. او میگوید با توجه منافع بالقوه، به نظر میرسد از دست دادن میزانی از حریم شخصی بیاهمیت باشد، "اگر در من یک سرطان نادر را تشخیص دهند، یک دقیقه فکر خواهم کرد، و بعد موافقت خواهم کرد که از دست دادن حریم شخصیام [در برابر کسب اطلاعات] ارزشش را دارد."
برخی از ناظران امیدوار هستند که حتی منافع بیشتری در آینده از سایتهای بهداشتی تولیدشده بوسیله کاربران فراهن شود.
دانیل هوچ، استاد دانشکده پزشکی هاروارد که در بنیانگذاری BrainTalk شرکت داشته است، معتقد است که افرادی که با بیماریهای مزمنی مانند صرع زندگی میکنند اغلب از دکترهایشان هم بیشتر در مورد آن بیماریها میدانند.
او میگوید: "بسیاری از دکترها خرد عامه را درک نمیکنند." اما او فکر میکند که مجموعه دانستههای گروهی بیمارانش بسیار بیشتر از دانستههای او است.
به گفته او یک "ویکی" که دانستههای 300 بیمار مبتلا به صرع را دربرداشته باشد نه تنها برای دیگر افراد مبتلا به صرع پرارزش است، بلکه برای متخصصان پزشکی هم که از آنها مراقبت میکنند، ارزشمند است. او میگوید درک جمعی آنها برای همه افراد دخیل در مراقبت پزشکی مفید است.
The Economist, 6 Sep., 2007